پيام
+
برو خوشحال بخند
که به تو باخته ام
و چه زيبا گناهش کردم
خنده ي اين دل خود ساخته ام
به چه چيز خنديدي ؟
به دل خوش باور ؟
به من بي ياور ؟
يا به آن قلب نشسته در گل ؟؟
شايدم نه !
به من و رسم من و خاکستر
برو نامرد بخند
که شدم من فاني
دل من سخت شکست
و شدم باراني

پسر شمالي
90/5/27
پسر شمالي
نفس نفس ز نفس ميرود
بهار شباب
به پايمالي عمري
که نا توان آيد
نفس هواي دلم
ابر غم گرفت امشب
شب است و
وحشي و ساکت
و باد مي آيد
و من خموشم و آرام
و بي نفس
شايد .....
پسر شمالي
باي
پروانگي
اين چه عكسي! حالم بد شد
پسر شمالي
سلام چه كار داري؟